جدول جو
جدول جو

معنی دپر کسن - جستجوی لغت در جدول جو

دپر کسن
لرزیدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ رِ کُ هََ)
زمان بسیار قدیم. (یادداشت مؤلف) :
هزار دگر بود خود ساخته
ز دیر کهن نغز پرداخته.
فردوسی.
، دنیا. (یادداشت مؤلف) :
از زبان سوسن آزاده ام آمد بگوش
کاندرین دیر کهن کار سبکباران خوش است.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(پْرُکْ / پِ رُکْ سِ)
نام یکی از رؤسای نظامیان یونانی هوی خواه کوروش کوچک. هنگامی که کورش در سارد حاکم نشین لیدیه بود و خود را برای جنگ با برادرش اردشیر دوم آماده میکرد پروکسن با هزاروپانصد نفر سنگین اسلحه و پانصد نفر سبک اسلحه وارد آن شهر شد پس از حرکت کورش بسوی بابل چون سپاه او از فرات گذشت و در کنار آن رود در محل کوناکسا به آرایش سپاه پرداخت پروکسن با کل آرخ در میمنه جا داشت پس از کشته شدن کوروش چون اردشیر رسولانی پیش سرداران یونانی فرستاده اعلام کرد که یونانی ها باید اسلحه شان را بدهند و بعد به دربار رفته خواهش کنند که قرار مساعدی درباره آنها داده شود پروکسن گفت آیا شاه مانند فاتحی اسلحه را میخواهد یا دوستانه و بسان هدیه ای. اگر شق اول است چرا میخواهد؟ بیاید بگیرد هرگاه شق دوم است بما بگوید که در ازای این سخاوت سربازها به آنها چه میدهد. پس از اینکه تیسافرن والی لیدیه صاحب منصبان یونانی را فریب داد و آنها را توقیف و در زنجیر کرده نزد شاه فرستاد او نیز جزو آنان بود. دخول گزنفون در جمع سپاهیان کوروش برحسب دعوت پروکسن بود بدون آنکه بداند که کوروش قصد طغیان دارد. پس از آنکه پروکسن از میان رفت گزنفون بجای پروکسن انتخاب شد و یونانیان را از سرزمین ایران بیرون ب-رد
لغت نامه دهخدا
تصویری از پر کین
تصویر پر کین
پر حسد پر حقد
فرهنگ لغت هوشیار
لرزیدن، پرش غیرارادی بعضی از عضلات بدن، بوی بد دادن، بوی
فرهنگ گویش مازندرانی
ریسمان پشمی مخصوص قرار دادن کندوهای عسل بر فراز درختان
فرهنگ گویش مازندرانی
دارکوب
فرهنگ گویش مازندرانی
خاموش شدن، مردن
فرهنگ گویش مازندرانی
جایگاه مخصوص بره ی گوسفندان
فرهنگ گویش مازندرانی
روشن کردن، باز کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
درهم شکستن
فرهنگ گویش مازندرانی
کسی که درخت ها را از ریشه در می آورد
فرهنگ گویش مازندرانی